ناتوی فرهنگی چیست؟
مبانی اندیشه ای
از مباحث اصلی در بررسی و تحلیل هر پدیده ، دانستن مبانی و ریشه های فکری آن پدیده بعنوان چارچوب ساختاری است که با شناخت آن ترسیم و تعیین راههای تقابل با آن پدیده آسانتر و جهت دارتر می شود . بطور کلی می توان گفت ناتوی فرهنگی در انسان مداری غرب ریشه دارد . اصل اساسی آن مبتنی است بر اصالت لذت و اینکه انسان در هر کاری که می خواهد انجام دهد و لذت ببرد ولو ضد ارزشی ، آزاد باشد و این نقطه اصلی و اساس در تقابل با آموزه های مذهبی و اسلام بنام امر به معروف و نهی از منکر در سطح اجتماع است .
بطور خلاصه آنچه را که در ناتوی فرهنگی تبلیغ و ترویج می شود ، عبارت است از :
- اصالت لذت
- دنیاگرایی
- بی اخلاقی گری اجتماعی
- فردیت افراطی
- فمینیسم ( هر چیز را از نگاه جنسیت دیدن و در یک کلام تبلیغ برای رفع حیاء از سطح اجتماع )
- سوداگری اقتصادی
- توده گرایی
- ترویج بی بند و باری
که در یک جمع بندی این چنین می توان گفت مروجین این اصول ، خواستار ایجاد یک بحران هویتی و پوچی در میان جوامع اسلامی – انسانی هستند تا از این طریق بتوانند در خلاء ایجاد شده در سطح افکار عمومی جامعه و بخصوص جوانان ، هویتی که متناسب و تأمین کننده منافع آنان است جایگزین هویت اصلی جوامع کنند مانند آنچه از ترویج فرهنگ مصرف گرایی و آزادی مطلق زنان در غرب و برخی جوامع اسلامی بعنوان اهرمهای پیشرفت در راستای تأمین منافع اقتصادی بنگاههای بزرگ غربی با یک نگاه ابزار گونه به جنس زن و جامعه انسانی ، شاهد هستیم .
به بیان دیگر ناتوی فرهنگی را می توان وسیله و روشی در دست استعمارگران در امپریالیسم نوین دانست . در گذشته و امپریالیسم کهن برای ابرقدرتها در تسلط بر منافع دیگر کشورها این گونه مرسوم بوده که به دیگر نقاط لشکرکشی می کردند و از طریق تحکیم نظامی ، مبادرت به اعمال سلطه خویش می کردند ولی امروزه به جای صرف وقت و هزینه های گزاف ، در امپریالیسم نوین برای رسیدن به اهداف از طریق کنترل اهرمهای کلیدی اقدام می کنند و یکی از کلیدی ترین اهرمها که همواره مورد توجه استعمارگران در میان همه ملتها و بخصوص ملل اسلامی بود ، مقوله فرهنگ است . فرهنگ که شاید بتوان آن را به تعبیر مقام معظم رهبری بی صداترین و مخرب ترین ابزار حمله دشمنان دانست و به جاست که بار دیگر سخن امام خمینی (ره) درباره نقش فرهنگ را یادآور شویم که فرمودند :
" مایه خوشبختی و بدبختی همه جوامع ، در فرهنگ آنهاست " .
اهداف ناتوی فرهنگی
جبهه ناتو فرهنگی هم مانند دیگر جبهه های طراحی شده از سوی دشمنان ملت ایران و امت اسلام دارای اهداف خاص خویش است که بطور خلاصه می توان این اهداف را در ساختار شکنی و جایگزینی ساختار مطلوب در راستای تثبیت منافع غرب ، نام برد . اصل مبارزه در تقابل لیبرالیسم و فرهنگ مذهبی برای جلوگیری از ورود مذهب و دین بعنوان کاملترین برنامه زندگی بشری از طرف خالق هستی به عرصه اجتماعی جامعه بشری می باشد یعنی نقش آفرینی فرهنگ و ساختار مذهبی در اصل حکومت و نظام بین الملل به صورت یک عامل مقید کننده اعمال و رفتار بازیگران در چارچوب ارزشها نه وجود مذهب در اجتماع صرفا در حریم زندگی فردی که خود اندیشه لیبرالیسم با تفکرات سکولارانه بدنبال بسط آن است .
از این رو ، حوزه اصلی فعالیت دشمنان در جبهه فرهنگی ، شکستن ساختارهایی است که ادیان و مذاهب اصیل بدنبال تثبیت آن هستند و این جبهه می بایست با هر ساختاری که به تعبیر سران غرب دچار تضاد با آموزه های لیبرالیستی شده و حالتی رادیکال بر ضد نظام حاصل از این اندیشه پیدا نمود ، مبارزه کرد و آن را محدود نمود و ساختاری را جایگزین کرد .
در این جهت ترویج و القاء این تفکر که حکومت یک پدیده و ایده غیردینی و حتی مخالف با آموزه های دینی و الهی است و در این راستا از تبلیغ و حمایت از فرق و نحله هایی همچون صوفیه ، وهابیت ، حجتیه ، بهائیت حمایت می کنند که همگی آنان همچو کلیبون و روایتون در اندیشه سیاسی غرب ، امر حکومت را مانع سعادت اخروی و یا خارج از وظایف انسانهای عادی می دانند . با ترویج این تفکر محیط برای فعالیت سران سرمایه داری در مناطق مختلف از طریق ایجاد ساختار و جایگزین افراد مورد نیاز ، برای کسب و تثبیت منافعشان مهیا است .
روش ها و راهبردها
اعضای ناتوی فرهنگی برای موفقیت خود و شکست رقیب از شیوه ها و ابزارهای زیر اقدام می کند :
1. تخریب بنیان های فکری و اعتقادی : اعضای ناتوی فرهنگی سعی دارند چهره تابناک دین مبین اسلام و چهره مبارک پیامبر اعظم (ص) را از طریق رمان ، فیلم و کاریکاتور مخدوش و دین اسلام را طرفدار خشونت که با زور و شمشیر گسترش پیدا کرده است . در واقع سعی دارند با استفاده از برتری های سیاسی ، اقتصادی و رسانه ای به مبانی افکار و ارزش های مسلمانان هجوم بیاورند و با نفی و رد ارزش های دینی و ملی ، حاکمیت خود را تثبیت و ارزش های مطلوب خود را تحمیل کنند .
سردیا تریفکوویچ (Srsja Trifkovic) ، مؤلف کتاب " فائق آمدن بر خطر جهاد " ، بر این باور است که " هزینه ملموس حضور یک مرد ، یک زن و یک کودک مسلمان در امریکا برای مالیت دهندگان آمریکایی ، لااقل سالی 100 هزار دلار است . هزینه ناخوشایند بودن عمومی مرتبط با خطر تروریسم و تأثیر آن بر چگونگی زندگی ما ، البته ، غیرقابل محاسبه است ... میان درصد تعداد مسلمانان یک کشور و افزایش خشونت های تروریستی در آن کشور ( تنزل عمومی کیفیت زندگی و گفتمان جامعه متمدن به کنار ) ، ارتباطی دو جانبه وجود دارد که از طریق آزمایش و تجربه درستی آن به اثبات رسیده است .
دیر یا زود ، ما ناگزیریم با پیامدهای این واقعیت به مقابله برخیزیم . بهترین شیوه جهت مقابله با جهان اسلام آن است که حتی الامکان با آن کمتر در تماس باشیم . مصلحت آن است که مهاجرت مسلمانان را به سرزمین های خود [در مغرب زمین] کاملا متوقف کنیم . این کار به شیوه های غیرمستقیم امکان پذیر است ، از قبیل ممنوع ساختن ورود مهاجران از کشورهایی که به اشتغال در فعالیت های تروریستی شهرت دارند . همه مسلمانان که شهروند کشورهای غربی نیستند ، لازم است که از این سرزمین ها اخراج شوند . ما ، هم چنین ، بهتر است که در قوانین خود تغییراتی بدهیم تا تابعیت آن عده از شهروندان مسلمانی که از شریعت پشتیبانی می کنند ، درباره جهاد و نابرابری " کفار " با مسلمانان و امثال این ها به تبلیغ می پردازند ، باطل گردد و بازگرداندن آنان به زادگاه های شان تضمین شود .
برای ما ضروری است که محیط و جوی ایجاد کنیم که در آن اجرای فرایض دینی مسلمانان با دشواری مواجه شود . صلاح در آن است که شهروندان مسلمان یا ناگزیر شوند که شیوه های غیردینی زندگی ما را بپذیرند و یا ، در صورتی که شیفته احکام شریعت هستند ، سرزمین های ما را ترک کنند . بخش عظیمی از این کار را می توان با روشی عاری از تبعیض به انجام رساند ، آن هم صرفا از طریق امتناع ورزیدن از دادن مجوزهای ویژه به مسلمانان جهت برخورداری شان از نهادها و آیین های مورد توجه خاص آن ها . مسلمانان نباید اجازه اذان گفتن در ملاعام داشته باشند ، چرا که چنین عملی به منزله اهانت به پیروان سایر ادیان است . شایسته آن است که پسران و دختران در تمامی فعالیت های ورزشی و تفریحی در ملاعام و از جمله در مدارس مشارکت داشته باشند . در مکان های عمومی استفاده از حجاب باید ممنوع گردد.
شرکت ها و ساختمان های عمومی نباید تحت فشار قرار گیرند تا برای مسلمانان نمازخانه احداث یا دایر کنند . لازم است قوانینی به اجرا درآید تا سوء استفاده از قانون تجدید پیوند خانواده مقدور و میسر نباشد . مصلحت نیست که به مسلمانان مجوزی برای سرمایه گذاری های کلان در رسانه ها یا دانشگاه های مغرب زمین اعطا شود . "
2. برچسب ناخوشایند به کشورهای مستقل و افراد صاحب نفوذ در جهان اسلام : دستگاه تبلیغی ناتوی فرهنگی با برچسب توهین آمیز و ناپسند و همچنین انتخاب نام هایی که دارای بار هیجانی شدیدی است و می تواند بر نگرش مخاطبان نسبت به آن اشخاص یا کشور تأثیر بگذارد عمل می کنند مفاهیمی نظیر محور شرارت ، انتخابات فرمایشی ، ارتجاع مذهبی ، بنیادگرایی اسلامی ، نظام سرکوبگر ، رژیم توتالیتر ، آپارتاید مذهبی تنها برخی از ده ها مفاهیمی اند که در نبرد رسانه ای ناتوی فرهنگی علیه اشخاص گروه ها و کشورهای مستقل در جهان اسلام به ویژه ج . ا . ا به کار برده می شود .
3. نفی و اثبات : دستگاه های رسانه ای غرب به اشکال مختلف برای نفی نوع حکومت اسلامی در ایران و اثبات ناکارآمدی آن در اداره جامعه ، ابتدا آسیب های اجتماعی و سیاسی پدید آمده در جامعه را بر می شمارند و به کمک عوامل خود آن ها را برجسته می سازند آن گاه به برجسته سازی محاسن لیبرال دموکراسی غرب مبادرت می ورزند .
آنچه تاکنون گفته شد موید آن است که امروزه باید بیش از هر موضوع و مقوله ای دیگری ، سیاست های فرهنگی کشور برای مقابله با نفوذهای پنهان و آشکار مهاجمان فرهنگی تقویت شده و در قالب برنامه های آموزشی به جامعه ارایه شود .
4. ایجاد اختلاف : ایجاد اختلاف ، چند دسته گی و تقابل و نهایتا درگیری بین اقوام و مذاهب گوناگون هم در بعد ملی و هم در سطح جهان اسلام.
5. القا وجود اجماع نسبت به نظرات آنها در جهان : سعی می کنند طوری القا کنند که همه با نظرات و مواضع آنان موافق اند و آن چه را آن ها می گویند نظر همه است ، نظیر آن چه در جریان پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران شاهد آن بودیم .در واقع آنان با استفاده از نیاز به همرنگی و تمایل به در اکثریت بودن مردم برای القای پیام های عملیاتی روانی خود بهره می گیرند .
6. ایجاد ابهام و تردید در اذهان مردم : دستگاه تبلیغی و رسانه ای ناتوی فرهنگی با ارائه اخبار و اطلاعات ناقص ، شبهه انگیز و اغلب نادرست در زمینه رهبران و نهادهای جمهوری اسلامی سعی در القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شک و شبهه در مورد ارزش های دینی و هنجارهای مذهبی هستند .
هم اکنون فقط آمریکا از بین اعضای ناتوی فرهنگی برای میلیون ها مخاطب به 37 زبان زنده دنیا پیام تبلیغاتی و عملیات روانی ارسال می کند که بیشتر این پیام ها به جهان اسلام و کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران معطوف است .
7. هدایت افکار عمومی : دستگاه تبلیغی و رسانه ای ناتوی فرهنگی غرب و کارگزاران خبری آن ها آگاهانه و با برنامه ریزی به تصویرسازی خبری و انگاره سازی خبری دست می زنند و با فضای ساختگی که ضرورتا با واقعیت ها منطبق نیست و یا از واقعیات انگاره هایی خلق می کنند که تنها در راستای اهداف آن ها باشد .
در فضای نوین رسانه ای ، شاید بیشترین تعامل دیپلماتیک را دیپلمات های مجهز به فناوری های نوین ارتباطات و اطلاعات با مخاطبان جهانی داشته باشند . چرا که در غیر این صورت رسانه ها پیش از آنها گستره دیپلماسی و سیاست خارجی را به تحریریه کانال های رادیویی – تلویزیونی ، روزنامه ها ، سایتها و سایر رسانه ها می کشانند. کمتر دولتی را می توان یافت که بتواند با سرعت شگفت انگیز رسانه های جهانی ، بویژه رسانه های تصویری در سیاست خارجی ، حرکت کند .
رسانه ها بازیگران غیردولتی سیاستگذاری خارجی امروز کشورها هستند که فعالیت آنها را نه می توان کنترل کرد و نه می توان نادیده گرفت . آنها در گفتمان سنتی سیاست خارجی ، تغییر و تحولات بیشماری ایجاد کرده اند و دولتها را به تحول در تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی وادار کرده اند . درست به این دلیل که گفتمان سازی ، تصویرسازی و اقناع دیگران ، در تعاملات دیپلماتیک و سیاست خارجی جایگاهی نوین یافته اند ، نقش رسانه ها در پردازش و اقناع دیگران بسیاری کلیدی تر از گذشته شده است .
گستره نفوذ و تأثیرگذاری رسانه ها به عنوان بازیگران قدرتمند غیردولتی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی ، بر دولتهای ملی فشار وارد می آورد و آنها را وادار می سازد تا با شتاب و خیلی فوری ، به تجدیدنظر و ایجاد تحول در ساختارهای مدل دیپلماسی و سیاست خارجی خود بپردازند و دیپلماسی نوینی را به عنوان کانون مرکزی تلاشهای دیپلماتیک خود ، ایجاد ، رشد و توسعه دهند .
در دیپلماسی نوین " افکار عمومی " جایگاه مهمی دارد ، کشمکش ها از طریق جریان دیجیتالی اطلاعات دنبال می شود و در این جریان رویارویی اصلی میان ملتهای کوچک و ساختارهای جهانی است .
رسانه ها در همکاری های فراملی و غیرحکومتی ، نقشهای مهمی را عهده دارند و به اجرا می گذارند . بسیاری از رسانه های جهانی قدرت نرم خود را دارا خواهند بود تا از طریق آن شهروندان را برای ایجاد ائتلاف هایی که محدودیت های ملی را شامل نمی شود ، جذب کنند. هم اکنون با توجه به رشد ابزارهای مدرن ارتباطی ، مأموریت وزارت خارجه و وزارت دفاع عمدتا بر دوش لشکر رسانه ها قرار داده شده است.
جدیدترین نمونه مطالعات درباره چگونگی تصویر اسلام در رسانه ها پژوهشی است به نام چهره خشن و تضادگرای اسلام در شبکه های تلویزیونی ARD و ZDF آلمان به مدیریت کی حافظ . مؤسسه او تمام برنامه های تلویزیونی این 2 شبکه درباره اسلام در سالهای 2005 و 2006 را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است .
بر اساس نتایج جالب توجه این تحقیق در 81 درصد از برنامه ها ، اسلام با موضوعاتی که به طور مستقیم یا ضمنی دارای مفهوم منفی هستند ارتباط داده شده است ؛ به عنوان مثال در 31 و 23 درصد از برنامه ها نام اسلام در کنار مقولاتی چون تروریسم و افراط گرایی قرار گرفته است .
در 54 و16 درصد از برنامه ها نام اسلام در کنار مسائلی مثل تضاد و کشمکش بین المللی مطرح شده است . در 77و 9 درصد از برنامه های این 2 شبکه تلویزیونی اسلام مروج عدم تسامح و رواداری دینی دانسته شده و در 51و4 درصد از برنامه ها بحث از اسلام همزمان با بحث سرکوب زنان و تبعیض علیه آنان مورد توجه قرار گرفته است .
تنها در 11 درصد از برنامه ها کوشیده شده اسلام با مفاهیم متعالی چون فرهنگ و دین ارتباط داده شود و نیز تنها در 8 درصد از برنامه ها اسلام و ارتباط سازنده آن با مسائل اجتماعی و روزمره مورد بحث بوده است .
در جمع بندی این پژوهش آمده است : " مشکل اصلی معرفی مسائل منفی در کنار نام اسلام نیست ، بلکه مهم آن است که بر اثر پخش این گونه برنامه های جهتدار ، بتدریج ابعاد فرهنگی اسلام ، کارکردهای مثبت آن در زندگی روزمره معتقدان و نیز دیگر نکات برجسته این دین از اذهان عمومی در غرب محو می شود".