خلاصه قسمت چهل و ششم امپراطور دریا
سلام عزیزان خلاصه قسمت چهل و ششم امپراطور دریا را تقدیمتان میکنم .
گونگ بوک بهمراه یوم جانگ عازم شهر سلطنتی میشود تا بتواند جلوی کاری که بانو جمی در متوقف کردن تجارت تاجران چینی با چانگ هی کرده بود را متوقف کند از این طرف وسوسه های بانو جمی همچنان ادامه دارد و و وی به راحتی نقشه قتل پادشاه را در سر دارد تا بتواند کیم میونگ را به پادشاهی برساند
گونگ بوک و یوم جانگ وارد یانگزو میشوند تا بتوانند بر وضعیت خراب موجود سر وسامانی بدهند کیم میونگ در چانگ هی محافظ سابق پادشاه را میبیند و دستور میدهد دستگیرش کنند از او نا مه ای پیدا میکنند که از طرف پادشاه به گونگ بوک فرستاده شده بود کیم یانگ نامه را میسوزاند و دستور میدهد او را بکشند سپس نامه ای جعلی درست میکند . خبر این نامه به کیم ووجینگ میرساند که از گونگ بوک درخواست کمک شده بود
گونگ بوک در یانگزو سعی میکند تاجران را برای مقابله با مشکل عدم تجارت با تاجران چینی امیدوار کند او به ملاقات یکی از بزرگترین تاجران یانگزو که چندین سال با او تجارت میکرد میرود ولی نمیتواند نظرش را برای ادامه تجارت با او جلب کند او در حال رفتن است که متوجه مهمان او میشود که کسی نیست جز بانو جمی !
یو جانگ به همراه باکیونگ به نزدیکی منزل بانو جمی میرود و متوجه میشود که چون سانگ گی تاجر چانگ آن به ملاقات بانو جمی آمده است او به گونگ بوک قضیه را میگوید آنها به این نتیجه میرسند که نقشه ای در کار است بانو جمب نامه کیم میونگ را به چون سانگ گی میدهد که در آن کیم میونگ از وی خواسته لیست افرادی که با پیشکار یونگ هستند را به وی بدهد تا او بتواند تا کیم میونگ بتواند از آنها بعنوان پادشاه شیلا استفاده کند در عوض زمینهای حاصلخیز هانجو و حکمرانی آن منطقه را به وی خواهد داد
نقشه آنها از این جهت بود که با کمک چون سانگ گی دولت تانگ پادشاهی کیم میونگ را به رسمیت میشناخت. چون سانگ گی در حال رفتن است که یو مجانگ به سراغش میرود و او را به ملاقات گونگ بوک میبرد در این ملاقات گونگ بوک از او میخواهد که ممنوعیت تجارت تاجران چینی با چانگ هی را بردارد ولی او براحتی میگوید که بانو جمی چه وعده هایی به وی داده واگر او میخواهد باید چیزی در همان حد به وی بدهد و چطور قوانین اولیه تجارت را نمیداند. چون سانگ گی از پیش آنها میرود
کیم یانگ به هر شکلی سعی میکند کیم ووجینگ را برای حمله به شهر سلطنتی ترغیب کند از طرفی خبر میرسد که پادشاه مرده کیم ووجینگ سرانجام تصمیم به حمله به شهر سلطنتی را میگیرد و رییس موچانگ که در نبود گونگ بوک فرمانده چانگ هی هست نیز به وی میگوید که دستور همراهی سربازنش را با وی خواهد داد گونگ بوک تصمیم میگیرد برای آخرین بار با چون سانگ گی دیدار کند او به ملاقاتش میرود ولی از قبل بانو جمی متوجه این ملاقات شده بوداین خاطر نقشه ای کشیده بود که آندو را در آن دیدار بکشند زمانی که چون سانگ گی دستور کشتن آندو را میدهد گونگ بوک و یوم جانگ سریعا سربازان را میکشند و چون سانگ گی را گروگان میگیرند
بانو جمی به این خیال که کار تمام شده به آنجا میاید ولی با دیدن آنها دستور میدهد سریعا آندو را بکشند گونگ بوک یوم جانگ و باک کیونگ تعداد زیادی از افسران امنیتی وافراد بانو جمی را میکشند و سرانجام موفق با فرار میشوند چون سانگ گی که این توهین برایش غیر قابل تحمل لود به بانو جمی میگوید که او باید به شیلا برود و سر آندو را برایش بیاورد گونگ بوک با افرادش به چانگ هی باز میگردند و آماده برای نبرد با دسیسه های بانو جمی میشوند